سلام
همه شنیدیم.
بسیار هم شنیدیم.
چه جملات و تمثیلهای زیبایی هم در رابطه اش بکار بردند.
همه با این مفهوم که:"لحظه اکنون را در یاب"
اما من اینطور تجربه کردم،یک جای کار میلنگه.ا
ین مفهوم به خودی خود کامل و کارساز نیست.
چرا؟
چون این مفهوم کارش اصطلاحا ساختنِ ترسِ از دست دادنه
{با صدای بلند بخوان این خط را}
دیـــــــــــنــــگـــــ: دوست من همین لحظۀ اکنون را داری از دستش ندهی.
خوب برای شنونده چه فکری ایجاد میشه
فکر اول:پس سرمایه گذاری کن،همین الان طوری از لحظه ات استفاده کن که کسب کرده باشی نه اینکه هدر رود
فکر دوم:آینده و اهداف را نادیده بگیر فقط دم را غنیمت بشمار تا هدر نرود(نوعی بی خیالی و بی مسئولیتی)
تفاوت این دو دیدگاه از کجا نشئت میگیرد؟
ترسِ از دست دادن در معنویات زیباست نه در مادیاتِ صِرف؛
مضمون حدیثی: در امور دنیایی طوری زندگی کن که انگار سالهای سال خواهی بودولکن در امور معنوی طوری برخورد کن که انگار آخرین روز زندگیت است.(طوری نماز بخوان که انگار آخرین نمازت است)
اما عجله و حرصی به بازار نداشته باش چرا که حالا حالاها فرصت داری برای درامد.
به تجربه برایم ثابت شده تا قبل از تثبیت این تفکیک و تفصیل بین امور مادی و معنوی نباید به مخاطب ترس از دست دادن را القا کنیم
چرا که اگر او این ترس را در مادیات ببیند دیگر نه خانواده ای میماند نه رفاقتی نه همنوع دوستی ای ونه آینده نگری ای و نه . . .
تاکید پایانی:ترس از سوت پایان به سرعت پاهایمان میافزاید،اما هدف سازی و مقصود شناسی نمیکنداین ترس را زمانی بیدار کن که ریشه ها را سفت کرده ای و مقصود را شناخته و شناسانده ای
پایان