بحران اصلی بشریت
بحران انسانها در طول تاریخ، جهل به ارزش انسانیت بوده.و از همین رو خودش را به تنوع و تجدد و نیازسازی مشغول کرده.
در ادامۀ مطلب بخوانید...
چیزی مانند کنکور گذاشته و اجتماع را به تاب و تب میاندازد که بیایید کنکور را هدف قرار بدهید. مانند خیلی از مد ها از مد در پوشش گرفته تا مد در در رشته های تحصیلی و تحقیقی.
مثلا راهبردهایش و دعوت هایش اینگونه است که:
بیایید به درجه ای از انسانیت برسید که برای باز کردن درب پارکینگ لازم نباشه از ماشین پیاده بشید.
بیایید آنقدر رشد پیدا کنید که ماشینتان دارای آپشن اتوپارک باشد
بیایید به اندازه ای انسانیت پیدا کنید که چنان قوانینی تدبیر کنید تا هیچ کس دیگری را گاز نگیرد.
و رشد را در همین امور میبینند.بحران بشر این بوده و هست که نمیداند این مخلوق عجیب و پیچیده را خرجِ چه چیزی بکند.
زوال را حقیقت و واقعیتی غیر قابل انکار و غیر قابل فرار میبیند و بعبارت دیگر شاهد زوال روز افزون خودش است، و فقط نمیداند که این زوال را در کجا سرمایه گذاری کند.
خدا حیله ای کرد و قلب انسان را وسیع قرار داد، این بزرگترین کمک به بشریت بود حتی این کمک، کم از ارسال پیامبران نبود، چرا که با این کار انسان سراغ هر چیزی رود و هر هدفی برای خودش انتخاب کند میبیند که او را سیر نمیکند و اینجا چاره را در این میبیند که یا در سطح حرکت کند و تنوع بدهد یا در ارتفاع
و در سطح که حرکت میکند و سویچ می کند روی هدفی دیگر،از پستانک به جغجغه از آن به عروسک از عروسک به دوچرخه و همینطور با تصور اینکه بلاخره یه روزی سیر میشود دنبال هدفی بزرگتر میرود.
این چنین بود که نخبگانِ متعصبِ غیر معتقد، بهترین راه را خود کشی میبینند تا دست به بزرگترین تنوع ممکن بزنند و خودشان را از گیر این سوال که چه چیزی ارزش آن را دارد که خودم را خرجِ آن کنم.بعبارت دیگر در اینجا چیزی پیدا نمیکنند که انقدر ارزش مند باشد، یا دنیای پس از مرگ وجود ندارد که پس خودم را راحت کرده ام و یا وجود دارد که میرویم تا ببینیم آیا آنجا چیزی پیدا میشود؟
اما اگر ارتفاع را در نظر بگیرد،
در پست بعدی ادامه دارد . . .
