اما اگر ارتفاع را در نظر بگیرد، و با توجه به میلی درونی اش به رشد، بخواهد حرکت کند میتواند با تفکر و تدبر هدفی را بر گزیند که او را اشباع کند.
این چنین است که گوید:
آن که غمت را خرید لذت دنیا فروخت باخبران غمت بی خبر از عالَمند
اگر به این درجه رسیدید دیگر بهشت به معنای ویلایی پر از
در ادامه مطلب بخوانید...
جنس مخالفهای زیبا و چشم درشت و همچنین پر از رودخانه ها ی شیر پر چرب و هات چاکلت برایتان بی معنی میشود و به این درک میرسی که تازه این بهشت هم با تمام عظمتش ایستگاهیست گذرا برای انسان، و مقصد نیست، مقصد خودِ خداست،
إنا الیه راجعون ما مقصدمان بازگشت به اوست و نه رسیدن و ماندن در بهشت؛ که انسان ماندنی نیست.
الیه المصیر عاقبت انسان به سمتِ اوست
ماندن، نرفتن، سکون، عدم رشد و حرکت با فطرت انسان ناسازگار است و این از جمله همان نشانه هاییست که خدا در خلقت ما گذارده تا در تنها ترین شرایط و بی استادترین موقعیت هم آیه ها و نشانه هایی داشته باشد و نتواند ادعای بی خبری کند.
اما پس از اینکه انسان را "مجبور به حرکت" خلق کرد و سکون را در فطرت او ناپسند قرار داد
ادامه دارد...